ریاضیات دوستی
قبرستان مرموز
رفتم به یک قبرستان مرموز.آرامگاهی که خیلی ها اینجا با آمدن اسمش هم حال آرامششان بد می شود.
کاریکلماتور
- مرگ مرا به همه چیز امیدوار کرده است.
- مرگم را از چشم تولدم می بینم.
- بر مزار موجودی که به مرگ غیر طبیعی مرده بود،دسته گل کاغذی نهادم.
- خدا سایه مرگ را از زندگی ام کم نکند.
- مرگ در قبر پایکوبی می کرد.
- انسان در طول زندگی اش شانس مردن دارد.
- چون حوصله خودکشی ندارم، زندگی می کنم.
- برای مردن باید یک عمر صبر کرد.
- به مرگ بیشتر از زندگی مدیونم.
- روی پل صراط پوست موز می اندازم.
- تا از عزراییل دستمزد نگیرم خودکشی نمی کنم.
- حاضرم مرگم را بین دوستانم سرشکن کنم.
- روحم هنگام صعود به آسمان جیب جسمم را زد.
- سنگ قبرم به چاپ دهم رسیده است.
- با هفت تیر متصدی آسانسور را مجبور کردم به آسمان هفتم برود.
- به اندازه ای به مرگ امیدوارم که هرگز دست به خودکشی نمی زنم.
- مرگ فرصت نداد بقیه آرزوهایم بر باد رود.
کاریکلماتور
خدایا کفر نمیگویم،
متن ادبی
نخونی از دستت میره ....