MAHE MAN

عاشق آن‎ ‎‏«ماه»‏‎ ‎هستم که خورشید گاهی روشنایی اش را از او میگیرد

MAHE MAN

عاشق آن‎ ‎‏«ماه»‏‎ ‎هستم که خورشید گاهی روشنایی اش را از او میگیرد

اندر احوالات شیخ و مریدانش ـ طنز

حکایاتی عبرت آموز از استاد و مریدانش 

  

  

     

شیخ را گفتند : شنیده ایم آشپرخانه اوپن ممنوع کرده اند .

فرمود : اینها آخر ، زن و شوهر را  نیز زوج و فرد کنند.

و مریدان نعره کشیدند و همی گریستند. 

 

=-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-=  

 

گویند شیخ از خواندن رساله دلگشا اعراض همی داشت ، وی را گفتند : تو را با این ادبیات لطیف چرا با رساله دلگشا سر و کاری نمی بینیم ؟

فرمود : تیتر خبرها از هر رساله ای ، طنزتر و دلگشا تر است .

پس مریدان نعره ها همی زدند. 

 

=-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-=  

  

روزی یکی از مریدان پریشان حال ، به نزد شیخ آمد و عرض کرد : یا شیخ خوابی دیدم بس ناگوار!

 

فرمود: بنال ببینم تعبیرش چه بُود ؟ 

 

گفت : خواب مردمانی دیدم که از تنشان گوشت همی کندند و گوشت را به دهانشان همی گذاردند. 

 

رنگ از رخسار شیخ پرید ، فرمود : به گمانم زمان پرداخت یارانه ها رسیده !

  

پس مریدان رم کردند و چهارنعل به صحرا همی گریختند. 

 

=-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-=  

   

شیخ را اطلاع همی دادند که قیمت بلیط هواپیما فزونی گرفته.

فرمود: آن پول ، دیه ی شماست که پیشاپیش ز شما همی گیرند.

پس مریدان گریستندی. 

 

=-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-=  

  

قبض برق یکی از مریدان آمده بود و مرید بر سر زنان نزد شیخ برفت ، شیخ علت سوال کرد. گفت : یا شیخ مرا دریاب که پول قبضم ز اندازه برون شد. 

 

شیخ فرمود : تو در عهد یارانه چنین گریه و زاری همی کنی ، اگر یارانه ها برداشته بودند چه همی کردی ؟ 

 

مرید با شنیدنش نعره ای کشید و جان به جان آفرین تسلیم همی کرد. 

 

=-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-= =-ــ-=  

روزی شیخ با مریدان اخبار نگاه همی کرد و در خبرها هیچ ندید مگر خبرهایی که از فرط شیرینی به باقلوا ماننده بودند !  

 

هر خبر چون برمی آمد مسبب شادی بود و چون برون می رفت ممد شگفتی . پس بر هر خبر دو چیز واجب می شد : یکی خنده مریدان و دگر گریه ی شیخ.

 

برنامه بدانجا رسید که مجری زن تنها با اسم فامیل ،  زیرنویس همی گردید.

مریدان شیخ را گفتند یا شیخ : دلیل ممنوعیت نام کوچک مجریان زن چه باشد ؟ 

 

شیخ فرمود : از آنجا که مردم با رؤیت اسم کوچکشان فاسد شوند !

 

پس مریدان غش غش بخندیدند و باهم بخواندند :

  

یا شیخ  چشم تو جام شراب منه

یا شیخ اخم تو رنج و عذاب منه

  

شیخ فرمود : کوفت ! حالا دور برتان ندارد. 

 

پس مریدان بیهوش گشتندی.