حلول ماه مبارک رجب ، ماه ریزش رحمت بی منتهای الهی و ولادت مولود کعبه حضرت علی (ع) بر دوستداران حضرتش تبریک و تهنیت باد. |
آن وقت بود که سر و کله ی روباه پیدا شد...
آدم فقط از چیزهایی که اهلی کند میتواند سر در آرد. انسانها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همین جور حاضر آماده از دکانها میخرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدمها ماندهاند بیدوست... تو اگر دوست میخواهی خب منو اهلی کن!
عبور از فیلتر «یاهـــــــو»
یاهو مسنجر را باز کنید و طبق عکس های زیر عمل نمایید ؛
مرحله ی اول :
مرحله ی دوم :
شما می توانید در مرحله ی 3 عکس زیر از پراکسی ساکس های دیگری که برای شما در ادامه ی همین مطلب منظور شده استفاده نمایید.
124.244.251.180:1080
125.134.217.229:11033
125.146.177.249:1080
131.183.60.167:45833
166.72.96.226:9541
167.206.204.093:1080
167.206.204.93:1080
168.187.71.100:44749
187.2.151.142:1080
187.20.130.95:1080
189.27.111.52:1080
189.35.231.134:1080
189.47.166.246:1080
189.47.54.173:1080
190.72.252.88:17327
195.137.245.198:1080
195.245.173.57:1080
196.219.53.23:1080
200.105.212.107:1080
200.206.255.99:1080
201.244.79.252:1080
201.252.73.111:1080
201.26.211.208:1080
201.6.146.39:1080
202.131.0.220:1080
203.168.207.86:1080
203.186.250.212:1080
203.218.25.104:1080
207.173.77.136:1080
208.102.154.52:8504
208.89.208.111:16739
208.98.39.254:59184
210.18.176.180:1080
210.212.132.251:1080
210.51.37.88:1080
211.147.243.114:1080
سپس گزینه ی OK را کلیک کرده و پس از وارد نمودن آی دی و پسوورد خود ، وارد مسنجرتان شوید.
در صورت بروز هرگونه مشکل ، در قسمت نظرات اطلاع دهید.
در ضمن نظر یادتون نره ...
یاد گرفتم که:
4. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم
.
..
...
.
انتخاب با شماست
برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه ی مطلب بروید و برای دیدن عکس ها در سایز اصلی ، آنها را در کامپیوتر خود ذخیره کنید.
ادامه مطلب ...
I asked god to take away my habit
God said no it is not for me to take away,but for you to give it up
از خدا خواستم عادت های زشت را ترکم بدهد.
خدافرمود:خودت باید آن ها را رها کنی.
I asked god to make my handicapped child whole
God said no, body is only temporary
از او درخواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد.فرمود: لازم نیست،
روحش سالم است،جسم هم که موقت است.
I asked god to give me happiness
God said: no, i give you blessings
happiness is up to you
گفتم مرا خوشبخت کن.فرمود:نعمت از من،خوشبخت شدن از تو.
I asked god to make my spirit grow
God said no, You must grow on your own but i will prune you to make you fruitful
از او خواستم روحم را رشد دهد.فرمود: نه تو خودت باید رشد کنی. من فقط شاخ و برگ اضافی ات را هرس می کنم تا بارور شوی.
I asked god for all things that i might enjoy life
God said no, I will give you life, so that you may
enjoy all things
ازخداخواستم کاری کندکه اززندگی لذت کامل ببرم.فرمود:برای این کارمن به توزندگی داده ام
I asked god to help me love others
as much as he loves me
God said: Ahah, finally you have the ide
از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست داردمن هم دیگران را دوست بدارم.
خدا فرمود: آها بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد.
موج در موج ٬ آه در آهِ سکوت
لیک مرگ ترس از نگاهم را ربود
آه مردم رنگ مالیدم به ترس
من چه کردم؟! ترس مرگم را ربود.
باز هم در خلوت تنهایی ام
می نگارم شعری از احساس تو
دوست دارم ٬ دوست می دارم تو را
من همانم عاشق چشمان تو .
باز نسیم گوارای گیسوان مشک بوی بته های گلاب را با آهنگ موزون تکان میدهد تا با لاله ی خوش عذار و نرگس و ریحان و گل های دشتی همزمان جوانه زنند و ترانه عشق را به گوش عشاق برسانند و آنگاه در چمن ها و دشت و دمن طوفان برپا کنند.
دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
واسطه نیار به عزتت خمارم
حوصله ی هیچ کسی رو ندارم
کفر نمی گم سئوال دارم
یه تریلی محال دارم
تازه داره حالیم می شه چیکارم
می چرخم و می چرخونم سیارم
تازه دیدم حرف حسابت منم
طلای نابت منم
تازه دیدم که دل دارم بستمش!
راه دیدم نرفته بود رفتمش
جوانه نشکفته رو رستمش
ویروس که بود حالیش نبود هستمش
جواب زنده بودن مرگ نبود ! جون شما بود؟
مردن من مردن یک برگ نبود ! تورو به خدا بود
اون همه افسانه و افسون ولش!!
این دل پر خون ولش
دلهره گم کردن گدار مارون ولش!
تماشای پرنده ها بالای کارون ولش؟
خیابونا،سوت زندنا،شپ شپ بارون ولش
دیوونه کیه ؟
عاقل کیه ؟
جونور کامل کیه
گفتی بیا زندگی خیلی زیباست ! دویدم!!
چشم فرستادی برام
تا ببینم
که دیدم
پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه ؟
کنار این جوی روون نعناش چیه ؟
این همه راز
این همه رمز
این همه سر و اسرار معماست ؟
آوردی حیرونم کنی که چی بشه ؟ نه والله !
مات و پریشونم کنی که چی بشه ؟ نه بالله !
پریشونت نبودم ؟!
من
حیرونت نبودم ؟!
تازه داشتم می فهمیدم که فهم من چقدر کمه !
اتم تو دنیای خودش حریف صد تا رستمه !
گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه !
انجیر می خواد دنیا بیاد آهن و فسفرش کمه !
چشمای من آهن انجیر شدن !
حلقه ای از حلقه ی زنجیر شدن !
عمو زنجیر باف زنجیر تو بنازم
چشم من و انجیر تو بنازم !
دیوونه کیه ؟
عاقل کیه ؟
جونور کامل کیه ؟!
خدایا !
تو خود دانی که در قلبم چه پنهان است
دلی آزرده می سازم ،
بدون آنکه خود خواهم
نگاهی اشک می بارد
چرا؟ چون من گنهکارم
صدایی سرد می لرزد
دلیلش؟؟ چون که گستاخم
چرا!!! می فهمم این غم را
ولی ظاهر نیازارم
که من خود خواهِ خودخواهم ...
من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستانم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هر کسی می خواهد
داخل خانه پر مهر و صفا مان گردد
یک سبد بوی گل سرخ به ما هدیه کند
شرط وارد گشتن
شستشوی دلها
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
به درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار ......
خانه دوستی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
خانه دوست کجاست...
The reality of the other person is not in what he reveals to you , but in what he cannot reveal to you.
Therefore , if you would understand him , listen not to what he says but rather to what he does not say
حقیقت آدم ها آن نیست که بر شما آشکار میکنند بلکه آن است که از آشکار کردنش بر شما عاجزند
بنابراین اگر میخواهید آنها را بشناسید به آنچه میگویند گوش ندهید بلکه به آنچه ناگفته میگذارند گوش بسپارید
Beauty has its heavenly language, loftier than
the voice of tongues & lips. It is a timeless language, common to all humanity, a calm lake that attracts the singing rivulets to its depth & makes them silent.
زیبایی زبان آسمانی خود را دارد زیبایی فخیم تر از صداهای
دهان و لب ها و
و زیبایی زبان بی زما ن است مشترک در تمامی بشریت و دریاچه ای
آرام که جویبارهای نغمه خوان را به ژر فای خود میکشد و خاموششان می سازد
میگه عاشق کفشم.
راست میگه؛
عادت داره رو چیزایی که دوست داره ، راه بره ...
دوست دارم بعد از خوندن شعر زیر ، نظرتون رو در موردش واسم بنویسین.
ممنون میشم دوست عزیزم ...
وای مزن تیشه بر این قلب من
عشق نه ، آن نیست که شد زخم تن
عشق تو را مرهم جانم کنم
نام تو را محو لبانم کنم
سایه ی مهرت به دو چشمم نهم
من نبرم یاد تو از خاطرم
سر به فلک یا که زمان می زنم
ناز دو چشمت زجهان می خرم
نور تویی ، عشق تویی ، جان تویی
مرهم درد دل بی جان تویی
خار منم ، زار منم ، نی منم
باخته دین و دل خود ، هم منم
سوی تو را مقصد راهم نهم
سختی آن را به دلم می خرم
عشق تو تقدیر مرا سخت کرد
باده و هستی به سرم مست کرد
باده و مستی همه را بشکنم
لیک زعشقت قدمی نگذرم