عاشق آن «ماه» هستم که خورشید گاهی روشنایی اش را از او میگیرد
درباره من
چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر
که از یاد یاران فراموش باشم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حرف هایی هست برای نگفتن
و ارزش عمیق هر کسی
به اندازه ی حرف هایی است
که برای نگفتن دارد
...
.
ادامه...
باز نسیم گوارای گیسوان مشک بوی بته های گلاب را با آهنگ موزون تکان میدهد تا با لاله ی خوش عذار و نرگس و ریحان و گل های دشتی همزمان جوانه زنند و ترانه عشق را به گوش عشاق برسانند و آنگاه در چمن ها و دشت و دمن طوفان برپا کنند.
باز کن پنجره ها را که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد و بهار روی هر شاخه، کنار هر برگ شمع روشن کرده ست. همه چلچله ها برگشتند و طراوت را فریاد زدند... کوچه یکپارچه آواز شده ست. و درخت گیلاس هدیه جشن اقاقی ها را گل به دامن کرده ست. باز کن پنجره را ای دوست هیچ یادت هست که زمین را عطش وحشی سوخت؟ برگ ها پژمردند...تشنگی با جگر خاک چه کرد؟ هیچ یادت هست توی تاریکی شب های بلند، سیلی سرما با تاک چه کرد؟ با سر و سینه ی گل های سپید، نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟هیچ یادت هست؟ حالیا معجزه ی باران را باور کن و سخاوت را در چشم چمن زار ببین و محبت را در روح نسیم که در این کوچه تنگ با همین دست تهی ... روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد ! خاک، جان یافته است تو چرا سنگ شدی؟ تو چرا این همه دلتنگ شدی؟ باز کن پنجره ها را و بهاران را باور کن. عیدتان مبارک
بهارت مبارک گل همیشه بهار من
عیدتون مبارک !!!!!!!
سال خوبی داشته باشی.
باز کن پنجره ها را که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد
و بهار روی هر شاخه، کنار هر برگ شمع روشن کرده ست.
همه چلچله ها برگشتند و طراوت را فریاد زدند... کوچه یکپارچه آواز شده ست.
و درخت گیلاس هدیه جشن اقاقی ها را گل به دامن کرده ست.
باز کن پنجره را ای دوست
هیچ یادت هست که زمین را عطش وحشی سوخت؟
برگ ها پژمردند...تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست توی تاریکی شب های بلند، سیلی سرما با تاک چه کرد؟
با سر و سینه ی گل های سپید، نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟هیچ یادت هست؟
حالیا معجزه ی باران را باور کن و سخاوت را در چشم چمن زار ببین
و محبت را در روح نسیم که در این کوچه تنگ
با همین دست تهی ... روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد !
خاک، جان یافته است تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره ها را
و بهاران را باور کن.
عیدتان مبارک
نوروز مبارک !!!!!!
نمی دانم سلاحت گرم است یا سرد
فقط می دانم
که تو انگار قصد جان مرا کرده ای ...
با راه رفتنت ، حرف زدنت ، نگاهت ، خنده هایت ....